«و اذا سئلک عبادی عنی، فانی قریب. اجیب دعوة الداع إذا دعان»

چون بندگان من مرا از تو پرسند،

 آنان که : در حلقه حرمت ما در آویختند و در کوی ما گریختند، هر چه جز ماست گذاشتند و خدمت ما برداشتند، با ما گرویدند و از اسباب بریدند، جامه بلا به تن پوشیدند و مهر ما به جان و دل خریدند، عاشق در وجود آمدند و با عشق بیرون شدند،

این چنین بندگان و این چنین دوستان، چون مرا از تو پرسند و نشان ما از تو خواهند،

«بدان که من ناخوانده به آن ها نزدیکم.» 

منازل السائرین،خواجه عبدالله انصاری

 

بنده عشق باش نه گدای مهر

که بندگی تو را عزت بخشد

و گدایی منت نصیبت می کند،

عاشق به لطف معشوق مشتاق است

و گدا به ترحم دارا محتاج،

اشتیاق پیامد بخشش است

و احتیاج، آغاز خواهش،

بخشش، هنر روح خداییست

و خواهش، عادت تن زمینی

و تنها، بی توقع عشق ورزیدن است

که روح را خدایی می کند و جان و تن را شرافت می بخشد.